سلام به همه عاشقای واقعی امیدوارم از وبم خوشتون بیاد

خالی باد از رهگذر از مانده ی در راه از مسافر

راه ، در ، پنجره بسیار است

درها اگر بسته است

پنجره ها اگر پرده است

و راه اگر مسدود

بی حکمت نیست کارش

چرا که قدمی ، عزمی ، نگاهی

نرود سوی بیراهی

پنجره در راه سوی بیراه است شاید

راه یکی ست همان راه بی رهرو

بایست 

و فقط بایست

همان جایی که بودی

آن سان که زاده شدی

بدان کلاف کارت اگر پیچیده درهم

سبب این است که کمی بیندیشی

و راه خودت را بشناسی

اکنون نایست ، برو

 نیک بمان و برو 

بیراهه بسیار است ، راه برو

تویی که نشناختمت ، نمیخوام ببینمت    ***   غرقه در کثافتی ، چرا من می خواستمت؟

عشقت فقط یه بازیه ، رسمتم بی وفائیه    ***   لیلی و مجنون کجا بود عشقت فقط پولکیه

مثل تو از مادر نزاد ، با اون عداهای زیاد   ***   چه نظرا داشتی به من حالا داره یادم میاد

عاقبتت جهنمه ، جهنمم واست کمه   ***   آره بدترین عذابها برای تو مسلمه

جهنمم رات نمی دن تو لجنام جات نمی دن   ***   یه قطره آبم حتی به تشنه لبهات نمی دن

نزن زجه دیگه پیشم ، خام تو دیگه نمی شم   ***   می دونم نمی تونی ، نزنی داغ به دل ریشم

واسه بخشش دیگه دیره یه روزی آهم میگیره   ***  میخوام از خدا که قلبت تو بدترین حال بگیره

اشک و حسرت تو هر نگامه بغض و نفرت ذات صدامه   ***  یه روز تلافی می کنم این آخرین پیامه

یادته دست تو دست هم می رفتیم زیر بارون   ***   می خوندیم کلی ترانه واسه هم از دل و جون

چه تو شادی و چه غم پیش هم بود دلامون   ***   برق عشق بود توی نگامون خنده بود روی لبامون

کجائی نیستی پیشم بی تو با تن ها تنهایم    ***   تو جشن و سرورم حتی ، غرقه در غمهایم

از تو هیچ اثری نیست برای چشم بیمارم   ***   برای دیدن چشمات همیشه در رویایم

من و تو عااشق هم بوودیم ، ولی یه روز   ***   گفتی به من بروو توی ععشق من نسوز 

گفتی که از یه جنس نبوودیم من و تو   ***   گفتی که بدیهاتو ندادی تو پیش من بروز

آهای تو ععشق اول من بازم من یاد تو رو فراموش   ***   عشقی که اوون همه دم زدی ازش کوش

با اینکه بدم میاد ازت من هنوز عااشقتم   ***   تمام وجودم میگه برگرد دلم اما نمیشه روش

هر سالمرگ عشقمون شمعی بیاد تو  اما نه برای تو واسه دل خودم .

سعی کن خوب بترشی ! مبادا ترشی وجودت را خوب نخرند .

من فدایت یا حسین که شهادت پیشتر دیده ای   ***   دختر مسلم را گریان به داغ پدر دیده ای

لب عطشان هم چهر پیمبر دیده ای   ***   وای! چگونه پیکر بی جان علی اکبر دیده ای

زخم شمشیر بر تن یاران حیدر دیده ای   ***   سکینه را بس ناصبور بر داغ برادر دیده ای

طفلان تشنه لب را بی یاور دیده ای   ***   عباس علمدارت را زخم بر سر دیده ای

من به فدایت که زینب را  پرپر دیده ای    ***   تیر نامسلمان بر گلوی علی اصغر دیده ای

دست آویخته به پوست را سپر دیده ای   ***   تیر بر پیکر عبد الله یاور آخر دیده ای

تن مبارک ، به نیش گرگ بیابان دیده ای     ***    پیکر خود بی سر و سر بی پیکر دیده ای

زین عالم بی وفا این همه شور شر دیده ای ***    نوش که لبانت را سیراب ز شهد کوثر دیده ای